۱۳۹۳ آبان ۱۶, جمعه

دکتر قاسملوو و ایرانی بودن

چندی پیش مصاحبه‌ایی با آقای احمد رافت در رابطه با ٢٥مین سالگرد ترور دکتر قاسملوو و یارانش در شهر وین پایتخت اتریش داشتم. مصاحبه با سخنانی از شهید رهبر دکتر قاسملوو در رابطه با موضوع ایرانی بودن شروع شد. البته در ابتدای برنامه تنها چند جمله از دکتر قاسملوو پخش شد که در آن به ایرانی بودن و اینکه اجازه نمیدهند که کسی خود را از کردها ایرانی‌تر بداند و دلیلی هم برای اینکار نمی‌بینند، اشاره میکند.  من قبلا به غیراز یکی دو قسمت بسیار کوتاه کمتراز یک دقیقه‌ایی، این مصاحبه را ندیده و نشنیده بودم، همچنانکه چند روز بعد از مصاحبه من در رها تی وی، کل مصاحبه برای اولین بار در تلویزیون بی بی سی فارسی پخش شد. این مصاحبه ٢٦ سال پیش توسط آقای عنایت فانی انجام شده و موضوعات مختلفی را در بر میگیرد. آنچكه در این نوشتار کوتاه مد نظر من است تاکید مجدد بر استدال خودم در پاسخ به آقای احمد رافت قبل از پخش مصاحبه در بی بی سی و ادامه این استدال – حال که مصاحبه بطور کامل به سمع و نظر مردم رسیده- است. 
- به باور من دو بحث حقوقی و عاطفی- فرهنگی را باید  ازهم جدا کرد. دکتر قاسملوو به هیچ وجه از منظر عاطفی-فرهنگی مساله ایرانی بودن خود، حزب و ملتش را مطرح نکرده و نمیتواند اینگونه باشد، بلکه ایشان از منظر حقوقی و قانونی به این موضوع پرداخته و جواب داده‌اند. مساله دیگر اینکه ما با یک گفتمان تعریف شده و مکتوب و مصوب در کنگره یک حزب طرف هستیم نه یک بحث انتزاعی و محفلی. هدف اجرایی شعار استراتژیک حزب دمکرات در آن زمان چارچوب ایران بوده، پس ایرانی بودن دکتر قاسملوو و اعضای حزبش فارغ از هیاهوی بعضی از غیر کردها، قانوونی بوده به این معنی که قبلا در کنگره‌های حزب مورد تصویب قرار گرفته شده‌است، پس اشاره به ایرانی بودن در این قسمت تنها یادآوری است و هیچ ربطی به مسایل تاریخی ، عاطفی و فرهنگی نداشته بلکه این رهبر فرزانه از منظر حقوقی به این امر نگاه میکند و آن هم به این معنی که اینکه اگر ما کردها ایرانی هستیم پس دلیلی ندارد کسی یا ملیتی دیگر از ما کردها ایرانی‌تر باشد و باید همه در مقابل قانون مساوی باشیم. برخورداری برابر در مقابل قانون و بهرمندی از حقوق برابر برای همه‌ی ایرانیان امری بدیهی در فلسفه سیاسی حزب دمکرات بوده و خواهد بود. اشتباهی که در این میان بعضی از غیر کردها از ایرانی نامیدن کردها توسط دکتر قاسملو دچار میشوند، ' تفسیر به رای ' است به این معنی مادام دکتر قاسملو گفته‌اند که ' اجازه نمیدهند کسی خود را از کردها ایرانی‌تر بداند'، پس همه ما یکی هستیم و این هم بدین معنی است که همه ما ایرانی هستیم. از طرف دیگر هم بر دمکراسی خواهی دکتر قاسملو تاکید میکنند. ایران هم لاقل از زمان پهلوی اول تا کنون به معنی سرزمین پارس با مذهب شیعه بوده‌ست. این استدلال در جهت کم کردن و یا بطور کل نادیده گرفتن تفاوتها و گسلها ( فرهنگی، اقتصادی، سیاسی....) پیش میرود. تلاش در جهت کم رنگ‌کردن و یا نادیده گرفتن تفاوتها، نه تنها به سود ایران  نخواهد بود، بلکه ایران امروزی را - که در وضعیتی اسفناک گرفتار آمده- به‌سوی تباهی و ویرانی بیشتر سوق خواهد داد. کلید حل مشکلات ایرانیان با رمز شناخت و اعتراف چرخ خواهد خورد.
 
- در رابطه با بنیان نظری ایرانی بودن کردها همچنانکه عرض شد، این یک بحث حقوقی و قانونی است نه فرهنگی- عاطفی. از طرف دیگر ایرانی بودن کردها به معنی یکی بودن و همانند بودن کردها با دیگر ایرانیها بویژه فارس زبانان نیست، اگر اینطور بود، ایده ' خودمختاری برای کردستان' از طرف شهید دکتر قاسملو به میان نمی‌آمد. فلسفه خومختاری به وجود فاصله و تفاوت برمیگردد. همزمان با تاکید بردمکراسی برای ایران، به یک واقعیت ملی- جغرافیایی به نام کردستان و کرد در برنامه‌ی مصوبه کنگره‌های حزب دمکرات در قالب خودمختاری در گذشته و فدرالیزم در حال حاضر اشاره شده‌ است. اگر ایرانی بودن برای دکتر قاسملوو به معنای دیگری بودن یا همانند دیگری بودن میبود، ‌قطع یقیین لزومی در به پیش کشیدن طرح خودمختاری برای کردستان وجود نداشت. لازم به یادآوری است که در طرح خودمختاری ، کردستان دارای مرز تعریف شده و مشخص و جدا از دیگر ملیتها، دارای قوه قضائی، اجرایی، مقننه‌ و نیروهای امنیتی و پلیس مختص به خود است. ایده ' دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان' طرحی دمکراتیک، سازنده و پویا برای گذشته ایران در جهت برقراری دمکراسی و توسعه سیاسی و اقتصادی بود که متاسفانه به دستور پاکسازی کردستان و قتل و عامهای بی رحمانه و در نهایت ترور پیامبر آشتی و دیالوگ دکتر عبدالرحمان قاسملو انجامید.
 
-  در رابطه با تغییر شعار استراتژیک حزب دمکرات از خودمختاری به فدرالیزم، بر این باورم که به لحاظ محتوایی تفاوت چندان اساسی بلحاظ اختیارات  دولت خودمختار کردستان در طرح خومختاری  و کردستان در طرح فدرالی با دولت مشترک در پایتخت کشور ایران بوجود نیامده، بلکه مناطق ملی دیگر ایران نیز– برخلاف طرح خودمختاری- در طرح فدرالیزم به میان آمده و دیگر مناطق ملی نیز میتوانند به بازتعریف روابط خود با پایتخت کشور بپردازند. طرح ایرانی دمکرات و فدرال در واقع  حرکت در جهت توسعه همه جانبه با به کار گیری تمامی پتانسیل‌های موجود برای برپائی ایرانی دمکراتیک و به لحاظ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی دینامیک است. 
کاوه آهنگری، جولای ٢٠١٤
 
http://www.kurdistanukurd.org/fa/wtar.php?id=548

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر