۱۳۹۳ آذر ۵, چهارشنبه

اهمیت کوبانی در معادلات خاورمیانه

کوبانی و شنگال دو نامی آشنا و جهانی همیشه یادآور نامی دیگر یعنی داعش که به اسم مختصر دولت اسلامی تغییر نام داد، خواهد بود. دولت اسلامی به ریاست ابوبکر بغدادی در قستمهای مهمی از خاک عراق و سوریه با به اهتزازدرآوردن پرچم سیاه رنگ و کشتار شهروندان عراقی و سوری با قصاوت تمام، خود را به جهانیان معرفی نمود. اینکه داعش از کجا می‌آید، برخی از ناظران و تحلیلگران به داعش بعنوان فرزند متمرد القاعده اشاره میکنند؛ به این شیوه که در اثر یک سری اختلافات داخلی داعش یعنی نسخه تندروتر القاعده توسط ابوبکر بغدادی پا به عرصه وجود گذاشته‌است، از طرفی دیگر برخی به همکاریهای قبلی و یک سری مناسبات میان برخی از سازمانهای جاسوسی و امنیتی غربی و برخی کشورهای آسیایی به مانند عربستان سعودی، قطر، ترکیه و ... سخن به میان می‌آورند.بخشی دیگر نیز به تندرویهای نوری المالکی و نادیده‌انگاشتن سنی‌ها و تبعیضی که حکومتی مالکی نسبت به سنی‌ها رواداشته را به عنوان فاکتوری برای رشد داعش در این منطقه عنوان میکنند. در این نوشتار هدف آسیب شناسی و ردیابی داعش نیست بلکه به کوبانی و شنگال و مساله کرد در پس حملات داعش به این دو شهر کردنشین و معادلات پدیدآمده و پیش رو خواهیم پرداخت.
شنگال و کوبانی به مانند دو تراژدی و سمبل مقاومت توانستند به دو شهر جهانی تبدیل شوند. چه فاجعه شنگال و حمله داعشیان به آن شهر و کشتار کردهای ایزدی و چه مقاومت کوبانی در مقابل نیروهای داعش توانست یک بار دیگر مساله کرد را در سطح جهانی مطرح و بسیاری از کشورهای دیگر را نه حتمن در سیاستهای راهبردی بلکه در خصوص کمکهای انسانی و نظامی و گاها سیاسی همراه کند. در همین راستا برای اولین با بنا به درخواست بسیاری از اندیشمندان، نویسندگان، فعالین سیاسی و شخصیتهای حقیقی و حقوقی در جهان برای جلب  توجه و نظر هرچه بیشتر جهانیان و کمک به کوبانی و مساله کرد در سوریه روز یکم نوامبر را به عنوان 'روز جهانی کوبانی' اعلام کرده و از جهانیان خواستند که برای همدردی با مردم کوبانی روز اول نوامبر به خیابانها آمده و در تحصنات و اعتراضات خیابانی شرکت کنند. بهمین دلیل روز اول نوامبر شهرهای زیادی شاهد تظاهرات و پشتیبانی جهان شهروندهای بیشماری برای پشتیبانی از کوبانی و مساله کرد بود.
 
کوبانی و همبستگی ملی
فاجعه شنگال و مقاومت کوبانی توانست توجه و احساس کردها در سراسر جهان را به سوی خود جلب کند. در این روزها که شنگال در عزا و کوبانی در مقاومت است برخلاف بعضی تعبیرها، در سطح عموم، کردها به اتفاق و همبستگی ملی خود بسیار نزدیک شده‌اند. این همبستگی در احساس و خواسته‌های عمومی- سیاسی، همدردی و حتی حضور و کمکهای میدانی – نه فقط ارسال کمکهای مادی و مالی- توانست بار دیگر مرزهای ساخته و تحمیلی را در میان کردها بی اعتبار کند. چندی پیش که اغلب احزاب کردستانی در تلاش برای برپائی کنگره ملی کردستان بودند و بنا به دلایلی که بیشتر آنها به کم و کیف روابط میان احزاب عمده کردستانی بویژه دو حزب پارت دمکرات کردستان (عراق) و حزب کارگران کردستان (ترکیه) برمی‌گشت، اجرا نشد، ولی امروز عملا در در میان مردم کرد این کنگره به طور عملی به اجرا درآمده‌است. امروز بوضوح می‌بینیم که مرزهای ساخته شده در چند دهه گذشته عملا در میان مردم کرد فاقد ارزش سیاسی و اجرایی است.از سویی دیگر، ورود گریلاهای پ ک ک به شنگال برای دفاع از کردهای عراق و ورود پیشمرگان کردستان عراق به کوبانی جهت مقابله با نیروهای داعش خود میتواند نشانه‌ای از توافق و همراهی دو حزب عمده کردستان؛ پ دک و پ ک ک باشد که در سال گذشته اختلافاتی در میان آنها بر سر چگونگی گرفتن کنگره ملی کردستان بوجود آمد. بنابراین بعداز وقایع شنگال و کوبانی چه در سطح عموم مردم و چه در سطح احزاب کردستانی تمایل و انگیزه به همبستگی عملی و ملی بسیار بالاتر رفته و به یک جریان سیاسی-فکری بدل گشته است. به تعبیری میتوان گفت که وجود یک دشمن مشترک توانسته چه در سطح عموم مردم و چه در سطح نیروهای سیاسی و احزاب کرد- نسبتا - جغرافیای ذهنی تفرقه را محدودتر و تنگتر کرده و رونمای روحیه و همبستگی ملی را هژمونی ببخشد. البته لازم به ذکر است که بطور کلی قضاوت در مورد یک ملت فرهنگی که در چند جغرافیای سیاسی آنهم در منطقه‌ پرنتش خاورمیانه بسیار سخت و با پیچیده‌گیهای خاصی همراه است.
همبستگی فقط به کردها و کردستان محدود نشده و حمله داعش و جنایات آن توانست نوعی از همبستگی بین‌المللی برای کردها به ارمغان بیاورد. این همبستگی نه تنها بعد نظامی که از طریق کمکهای تسلیحاتی کشورهایی چون آمریکا، آلمان، فرانسه، ایتالیا و چند کشور دیگر انجام پذیرفت، بلکه نوعی از همدردی و همنوایی جهانی را در سطح عموم مردم به همراه داشت. بر همین مبنا رهبران سیاسی چند کشور یاد شده در دفتر نخست‌وزیری بریتانیا بیانه‌ایی منتشر کرده که در آن آمده :  آقای اوباما و رهبران بریتانیا، فرانسه، آلمان و ایتالیا در یک کنفرانس ویدئویی توافق کردند که حمایت از یک "رویکرد فراگیر سیاسی" در عراق و آموزش نیروهای محلی در عراق و سوریه را افزایش دهند (بی‌بی‌سی فارسی).
 
جمهوری اسلامی و داعش
جمهوری اسلامی بعداز آغاز حملات داعش در عراق و فتح موصل از طرف این گروه تروریستی و پیشروی به نقاط دیگر، به ظاهر برای حمایت از شیعیان عراق اما در واقع برای کنترل هرچه بیشتر و تداخل مستقیمتر در مسایل عراق بویژه از طریق جناح سیاسی وابسته به خود، وارد خاک عراق شد. هرچندکه جمهوری اسلامی، نیروهای امنیتی و شبه نظامی خودرا از دهه 90 به بعد در قسمتهایی از عراق مستقر نموده ولی جولان سیاسی، نظامی و امنیتی این رژیم در عراق بویژه بعداز سقوط رژیم بعث عراق شدت بیشتری گرفته و بعداز تصرف موصل توسط نیروهای داعش نیروهای بیشتری را روانه عراق کرده‌است. 
بسیاری از ناظران و فعالان سیاسی از جمهوری اسلامی به عنوان داعش ایران یاد میکنند و جهت اثبات ادعای خود به جنایات و کشتارهایی اشاره دارند که این رژیم در 35سال گذشته در کشور مطبوع خود انجام داده‌است. در این میان میتوان به کشتار کردها و قتل و عامهای عدیده در کردستان،  سرکوب مردم ترکمن صحرا، کشتار مخالفان سیاسی خود از همان بدو انقلاب و بویژه کشتار زندانیان سیاسی در تابستان 1367 و قتلهای زنجیره‌ایی و فاجعه زندان کهریزک، دها و صدها جنایت دیگر که از سوی جمهوری اسلام در طول عمر خود نسبت به ایرانیان انجام داده‌است اشاره کرد و این شیوه برخورد، شباهت جمهوری اسلامی با داعش را بیشتر نمایان میکند. از سویی دیگر به لحاظ عقیدتی نیز هردو دارای یک متد مشابه هستد، به این معنا چه جمهوری اسلامی و چه داعش ظاهرا خود را والی و خلیفه مسلمانان جهان دانسته و مصالحه بر سر اصول فکری خود را خط قرمز قرار داده‌اند. به همین دلیل برخوردهای ایدئولوژیک این دو فرقه مذهبی- حکومتی در قبال مخالفان خود، مشابه و همسان قلمداد میگردد.
اگرچه جمهوری اسلامی به ظاهر به جنگ داعش در عراق رفته اما پشتیبانی هموطنان کرد زبان در شهرهای کردنشین ایران را به دیده امنیتی نگریسته و به سرکوب شرکت کنندگان در تجمعهای مدنی و مسالمت آمیز در جهت پشتیبانی از کوبانی و شنگال، میپردازد.
نتیجه گیری 
از بعد از تصرف موصل و شکست ارتش عراق در این ناحیه در مقابل نیروهای جهادی داعش، میتوان تاریخ خاورمیانه را به ماقبل و مابعد تصرف موصل تقسیم کرد. رویدادهای اخیر و وضعیت منطقه بطور کلی و تنها ماندن  میدانی کردها در جنگ علیه داعش،  هرچند همراهی هوایی و لجستیکی برخی از کشورهای غربی در جنگ علیه داعش را بهمراه داشت، اما به باور من هر یک از طرفهای درگیر – غیر کرد- به دنبال حل مسائل و بدست آوردن منافعی بوده‌ که در ادامه مختصرا به آنها اشاره خواهم کرد. 
روسیه و جمهوری اسلامی ایران برای رژیم بشار اسد ارزش خاصی قایل هستند. در واقع میتوان گفت که رژیم بشار اسد تقاطع مشترک منافع دولت روسیه و جمهوری اسلامی ایران است. بعداز وخیم‌تر گشتن اوضاع در اوکراین و جدیت غرب نسبت به قضیه اوکراین، برای روسیه خالی از فایده نبود که غرب را در سوریه و یا همسایگی آن زمین‌گیر کند. شکست حکومت نوری المالکی در بغداد و احتمال از هم پاشیدن عراق و به بن بست رسیدن برنامه‌های جمهوری اسلامی در عراق افزایش یافته‌بود. برخی از کشورهای عربی همچون قطر و عربستان سعودی که در حلقه اتحاد با غرب جای میگرند بدشان نمی‌آمد که سیر شکست کابینه شیعه در بغداد سرعت بیشتری به خود بگیرد. از همه مهمتر- در منطقه- کشور ترکیه و دولت اسلامگرای آن بود که به صراحت خواهان سقوط رژیم بشار اسد و یا حداقل تضعیف حداکثری آن بوده و هست، به همین دلیل استقبال و حتی کمک به نیروهای سلفی تندروی حاضر در سوریه و عراق برای دولت ترکیه خالی از فایده نبوده و چه بسا گزارشها حاکی از کمکهای لجستیکی و آموزشی و غیره‌ی دولت اردوگان به داعشیان است. در این میان آنچه که مورد توجه جدی و استراژیک نبوده و احتمالا در آینده نزدیک هم نباشد، کردها بوده و هستند. اما مقاومت پیشمرگان و گریلاهای کرد در مقابل داعش در عراق و سوریه جهان را متوجه چیزی دیگر کرد. دفاع و مقاومت توانست پنجره‌ای به روی قضیه کرد در سطح جهانی بگشاید. هرچند قدرتهای بزرگ مساله کرد را باری دیگر به پس ذهن خود فرستادند و اساسا این موضوع در جدول برنامه‌های سیاسی آنها نبوده، ولی ظاهرا همه بر سر محکوم کردن جنایات داعش متفق‌القول شده و خواهان پس‌راندن و تضعیف داعش شدند. در همین راستا وزیر خارجه آمریکا در توضیح استراتژی آمریکا در عراق و سوریه میگوید که هدف اصلی نجات کوبانی از سقوط نیست، بلکه ضربه به کل ساختار "دولت اسلامی" استراتژی آمریکاست. مسئله منطقه حائل نیز باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد (دویچ وله). آنچکه که میتوان به صراحت بیان داشت اینست که کوبانی و مقاومت کردها در مقابل داعش توانست موازنه قدرت در منطقه را تاحدی اصلاح و برنامه‌های سیاسی را دچار تغییر و تحول کند. هرچند دول غربی تاکنون از حل مساله کرد سخنی صریح به میان نیاورده‌اند ولی مقاومت خود کردها در مقابل داعش توانست قضیه کردها را جهانی و جهان را وادار به تامل و تدبیر نماید. از سویی دیگر ظاهرا وجود داعش توانسته بسیاری از افراطیون اسلامی را در از اقساء نقاط جهان بسوی خاورمیانه گسیل دارد و بنا به گزارشی که  'واشنگتن پست' آنهم به نقل از مقامات سازمان‌های سرویس مخفی و ضدترور آمریکا نوشته، هر ماه بیش از هزار ستیزه‌جوی جدید به گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه می‌پیوندند (دویچ وله) و این میتواند – حداقل- روشی کم هزینه برای پاکسازی کشورهای غرب از حضور افراد بنیادگرای اسلامی ‌باشد. جهانی گشتن مساله کرد و توجه و تمرکز رسانه‌های جهانی بر روی مسایل مربوط به کردستان، درگیری و جنگ کردها با داعش که بعنوان یک گروه تروریستی و بنیادگرا در سطح افکار عمومی شناخته میشود. اسرار کردها بر مقاومت و همراهی مقاومت مدنی شهرهای کردستان همزمان با مقاومت مسلحانه. کم و بیش همکاری آموزشی، سیاسی، نظامی و لجستیکی برخی کشورهای غربی با کردها در قضیه مقابله با مارا بر آن میدارد که به معادله‌ای دیگر، از جنسی دیگر و از زاویه‌ایی دیگر برای آینده خاورمیانه فکر کرد. 
کاوه آهنگری
 http://www.kurdistanukurd.com/fa/wtar.php?id=610

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر