۱۳۹۵ تیر ۲۲, سه‌شنبه

به نام آزادی


جوابیه‌ایی کوتاه به بیانیه به ظاهر ٤٠٠ نفری) )

اخیرا بیانیه ای از سوی تعدادی روشنفکرنما و به ظاهر فعال سیاسی، فرهنگی و مدنی در راستای محکوم نمودن حضور پیشمرگه های حزب دموکرات کردستان ایران انتشار یافته است که ذکر نکاتی در این راستا ضروری می نماید.

امضا کنندگان بیاننامه با این استدلال که حدوث نا امنی در کوردستان، موجب عدم شکوفایی اقتصادی و فرهنگی منطقه شده و به تقویت دشمنان ایران و جریان های بی منطق نظیر داعش کمک خواهد نمود، پیگیری مسالمت آمیز مطالبات
قانونی و مشروع را تنها وسیله احقاق حقوق مردم کوردستان می دانند. ...


ابتدایی ترین پرسشهایی که باید صاحبان این اسامی (البته در صورتیکه همگی وجود خارجی داشته باشند) به آن پاسخ دهند اینست که: منظور آنها از مطالبات مشروع و قانونی چیست؟ کدام قوانین و مقررات صلاحیت شرعیت بخشی به مطالبات یک دسته از انسان ها را دارد؟ جهانبینی امضاکنندگان این بیانیه و رویکرد آنها به حقوق انسانی یا همان حقوق بشر چیست؟آیا این اسامی منشور حقوق بشر و کنوانسیونهای الحاقی آن را قبول دارند؟ در چند دهه گذشته چه اقدامی برای اجرای آن توسط مراجع ذیصلاح انجام داده‌اند؟  و آیا اساسا اسامی مندرج در بیانیه معتقد به همخوانی و اجرای منشور حقوق بشر و کنوانسیونهای الحاقی آن با قانون اساسی جمهوری اسلامی و قانونهای الحاقی آن هستند؟
به نظر می رسد که این دسته از روشنفکر نمایان پاسخ صحیح این سوالات را نمی دانند یا آنکه اصولا هیچ اراده ای از خود ندارند و ابزاری برای توجیه جنایات جمهوری اسلامی ایران، بیش نیستند.
اینان باید بدانند

نوع بشر پس از قرن ها تلاش و صرف سنگین ترین هزینه های جانی، روحی و مادی، بالاخره در دو صده اخیر، خصوصا در چند دهه گذشته، توانست تعاریفی جهانی از حقوق بشر و آزادی های اساسی ارائه دهد. انسان به این نتیجه رسید که مبنای استحقاقش برای حقوق قابل تصور؛ نه نژاد، نه رنگ، نه زبان و نه دین، بلکه صرف انسان بودن است و این انسان بودن نه مرز میشناسد و نه رنگ، نه زبان میشناسد و نه دین. لذا آنچه به عنوان حقوق بشر شناخته شد، جنبه جهانی به خود گرفت جز در موارد استثنایی آنهم نه همه این حقوق، بلکه بخشی از آن، قابل تعلیق و تخصیص نیست. در نتیجه این حقوق بشر جهانی است که مشروعیت مطالبات دسته ای از انسان ها را مشخص می کند، نه قوانین کشوری که منصرف از اشکالات مضحک حقوقی، برگرفته از یک دین و البته مذهب خاص و مبتنی بر تضییع حقوق هر آنکه " دیگری" به حساب می آید، وضع شده است. در چنین وضعیتی، بدیهی است که قوانین ایران صلاحیت تعیین شرعیت مطالبات کوردها را ندارد. بر این اساس امضاء کنندگا ن این اعلامیه یک بار دیگر،  اینبار بر اساس معیارها و استانداردهای جهانی حقوق بشر، باید مرز جدیدی میان مطالبات مشروع و نا مشروع ملت کورد برای خود، ترسیم نمایند.
اینان فراموش کرده اند که اگر تفاوتی میان انسان و سایر جانداران وجود داشته باشد، همان معنویت، آزادی خواهی و کرامت طللبی انسانهاست. اساسی ترین برتری انسان نسبت به حیوانات این است که انسان (البته در نوع ایده آل خود)، آزاده زیستن را به صرف زیستن ترجیح می دهد. حال چه شده که دسته ای از انسان ها که خود را روشنفکر نیز مینامند، کرامت خود و ملت کورد را تا این سطح تقلیل بخشیده اند و زندگی حیوانی را از حکومتی معلوم الحال گدایی می کنند.  این دوستان هر آنچه خصوصیت خاصه ی انسان است را در راستای شکوفایی اقتصادیِ نداشته‌یِ منطقه خود، ذبح زیاده خواهی جمهوری اسلامی کرده اند. اینان حاضرند در قبال حفظ جان خود و امنیت پوشالی ایران، هر آنچه نشانه آدمیت است را به قصه های تاریخی بدل کنند. حقارت را به درجه ای رسانده اند که سفسطه ساده جمهوری اسلامی را باور کرده و بی توجهی دولت به کوردستان را ناشی از وجود نا امنی و امری منطقی می دانند. باید از اینان پرسید؛ اگربه جای درگیری با حزب دموکرات، درگیری رژیم ایران در بخشی از جغرافیای تحت حاکمیتش، با یک سازمان تروریستی مانند داعش ، باعث نا امنی می شد، بی توجهی حکومت به آن منطقه توجیه پذیر بود؟ بر اساس کدام معیار سیاسی، حقوقی، اجتماعی قابل قبول، ناامنی می تواند رافع مسئولیت های دولت در بخشی از سرزمین تحت سلطه اش باشد؟ به بیان ساده تر اگر واقعا مردم منطقه ای از نا امنی رنج ببرند، باید از سوی دولت مورد توجه بیشتر قرار گیرند یا اینکه دولت نیز از وظایف خود در آن منطقه کوتاهی نماید و رنج مردم ساکن را دو چندان کند؟ علاوە بر آن، در مدت حدودا بیست سال از سکوت نظامی احزاب کوردستان ایران، کدام رشد و شکوفایی اقتصادی در منطقه رخ داده، که شما به ظاهر غمخواران ملت کورد، بیم از دست دادن آنها را دارید؟ اگر پرده حقارت و ساده لوحی را از حافظه تاريخی خود کنار زنید، به خوبی به یاد می آورید که؛ سابقه بیش از هفتاد ساله فعالیت حزب دموکرات، مثبِت ، دموکراتیک، مشروع و البته مردمی بودن این حزب بوده و جمهوری اسلامی دقیقا در نقطه مقابل، از تمامی راههای غیر دموکراتیک اعم از ترورفیزیکی رهبران فرهیخته این حزب مانند دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی، نهایت استفاده را یرای نا دیده گرفتن جنبش آزادی خواهانه ملت کورد برده است. فراموش کرده اید که پاسخ این رژیم به درخواست مذاکره و حل مسالمت آمیز مساله، در اتریش چه بود؟ احتمالا از سرنوشت آقای کبودوند نیز اطلاعی ندارید. برای نجات جان کبود وند در بند، چه نوشتید و چند امضاء جمع کردید؟ در همین راستا چند پرسش ساده دیگر؛ اگر فعالیت حزب دمکرات کردستان ایران باعث و موجب ناامنی در منطقه است! بفرمائید که علت وجودی حزب دمکرات بعنوان حزبی غیرایدئولوژیک چه میتواند باشد؟ با آرمانها و اهداف بنیانگذاران حزب دمکرات کردستان ایران تا چه حد موافقید که همانا آزادی، دمکراسی و برابری میباشد؟
و در پایان و به زبانی ساده‌تر
مطالبات حقوق بشری کوردها که شامل حقوق جمعی و فردی است در قالب ساختار سیاسی و حقوقی فعلی ایران محال مطلق بوده و حتی در صورت وجود ارداه واقعی در رژیم مذكور، برای حل مساله کورد در ایران، حصول نتیجه بدون دگرگونی کامل نظام حکومتی و  ساختار سیاسی – حقوقی ایران ممکن نخواهد بود. احزاب اپوزسیون مانند حزب دموکرات چاره‌ای جز اعمال فشارهای همه جانبه از جمله نظامی، جهت تسریع روند دگرگونی ساختار سیاسی و حکومتی ایران نداشته و هیچ منطق امروزی نیز تمایل به حفظ امنیت و زندگی به معنای صرف زنده بودن را به عنوان دلیل سکون سیاسی- نظامی-فرهنگی نمی پذیرد.

بار دیگر به بیانیه خود بنگرید شاید خواهید دید که همانند مزدبگیران رژیم فقط اسامی ردیف کرده‌اید، در بیانه و اسامی معلوم الحالتان نه تنها به دادخواهی ملت کورد برنخواسته‌است و از هیچ گونه حقی برای جمعیت ١٢ میلیونی کوردها در ایران که از سابقه‌ی ٣٧ ساله تحت ستم بودن برخوردارند( انواع ستم ملی، مذهبی، جنسیتی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ) دفاع نکرده‌اید، بلکه با استدلال‌های واهی و بسیجی‌وارتان به تمنای عمر بیشتر برای نظام و رضایت سردارانتان پرداخته‌اید. به باور من بهتر آن است که سکوت کنید، چون نسل نوین کورد در ایران با رهبری احزاب  سیاسی کارکشته و باتجربه خود و در این میان حزب پیشوا قاضی محمد از هیچ هزینه‌ای برای رسیدن به آرمانهای انسانی و محق خود دریغ نخواهد کرد.

یادمان نرفته که روزی روزگاری نلسون ماندلا رهبر مبارز و انسانگرای آفریقای جنوبی، زمانی که برای حقوق خود می‌جنگید، تروریست خوانده میشد، اما بعداز به نتیجه رساندن مبارزاتش که همانا آزادی و برابری بود، به یکی از رهبران بلامنازع معنوی و سیاسی جهان تبدیل گشت. در پایان ضمن تاکید بر مبارزه برای آزادی و برابری، سخنی از ماندلا  برایتان کافی است که میگوید: برای آزادی لازم نیست آسمان و زمین بخرید، تنها خودتان را نفروشید.
کاوه آهنگری
12/07/2016

پ. ن: لینک بیانیه صادر شده در لینک زیر


http://ziryan.ir/NewsDetail.aspx?itemid=15117

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر