نگاهی نو به خاورمیانه با استراتژی دو لبه
سخنرانی آقای باراک اوباما (واشنگتن پست) در دانشگاه آمریکایی( American
University ) در
مورخ پنجم آگوست ٢٠١٥ همچون سخنرانی حدود پنجاه سال پیش رئیس جمهور پیشین ایالات
متحده آمریکا جان اف کندی از اهمیت خاصی برخوردار بود. این سخنرانی مختص به
مذاکرات گروه موسوم به 1+5 با جمهوری اسلامی ایران در رابطه با مسایل هستهای بود.
در چند ماه گذشته در محافل سیاسی رسمی و روشنفکری ایالات متحده آمریکا مخالفتهای
آشکار و جدیای علیه توافق با جمهوری اسلامی صورت گرفته است. عموما مخالفان را
میتوان در داخل و خارج از ایالات متحده به جمهوریخواهان در مجالس آمریکا، محافل و
مراکز سیاسی رسمی و غیر رسمی که به نوعی تحت تاثیر دستگاههای لابی یهودیان و دولت
اسرائیل و خارج از آمریکا بجز دولت اسرائیل به کشورهای حاشیه خلیج فارس اشاره
نمود.
سخنرانی مذکور فارغ از اشارات صریح به بعضی از
انتقادهای وارد شده به تیم مذاکره کننده
پرزیدنت باراک اوباما، حاوی نکاتی مهم دیگری است که به باور نگارنده میتوان از آن
بعنوان '' نگاهی نو به خاورمیانه با استراتژی دولبه '' از سوی آمریکا تلقی نمود. این
سخنرانی بخشا به محتویات توافق هستهایی و محدودیتهایی که غربیها توانستهاند پیش
روی جمهوری اسلامی ایران قرار دهند تا اقدامات و مصوبات صریح که جمهوری اسلامی را
موظف به انجام یا عدم آنجام آنها ملزم کرده، میپردازد. این بخش از مسائل موجود در
توافق هستهای وین، در چند هفته گذشته – ابدا- از سوی تیم مذاکره کننده جمهوری
اسلامی به اطلاع عموم مردم ایران نرسیده است و ظاهرا مردمان ایران از آن بی خبر
ماندهاند. خود شخصا در رابطه با چنین توافقات و تعهداتی، بدلیل بد سابقه بودن
جمهوری اسلامی آنهم نه برای یک بار و در یک سال بلکه در طول ٣٦ سال گذشته و بطور
همیشگی، مصوبات منتشره از سوی غربیها را بیش از گروه مذاکره کننده جمهوری اسلامی
محل اعتماد میدانم. بر این باورم که رژیم حاکم بر ایران نه با مردم خود و جهانیان،
بلکه با خود- درون گروهی- نیز صادق نبودهاست.
آقای اوباما در شروع سخنرانیاش به شیوهی کار رئیس
جمهور فقید آمریکا جان اف کندی و دیدگاه ایشان در رابطه با صلح اشاره میکند و از
آن به عنوان '' صلح عملی و دست یافتنی'' (a
practical and attainable peace) نام میبرد و در ادامه میگوید: صلحی که مبتنی بر یک انقلاب
ناگهانی در طبیعت انسانی نیست بلکه بر یک تحول تدریجی در نهادهای انسانی و یک سری از کارهای مشخص و توافقات تاثیرگذار
خواهد بود.''
به باور من این قسمت از سخنرانی، اشاره به گفتمان باراک
اوباما و دستگاه سیاستگذاری ایالات متحده
آمریکا دارد که از آن میتوان به حلقه اول استراتژی ایالات متحده دررابطه با جهان بطور عموم و خاورمیانه بطور
ویژه یاد کرد. فاز نوین سیاسی خاورمیانه پس از تغییر در عراق ( البته بطور انقلابی
و ناگهانی نه یک تحول تدریجی) شروع شده و ظاهرا ایالات متحده مصر بر ادامه چنین
رویکردی سیاسی در رابطه با خاورمیانه بویژه کشورهای سوقالجیشی منطقه همچون ایران
است.
منافق و حیات سیاسی- اقتصادی آمریکا در این رویکرد نه
تنها از دید پنهان نیست بلکه در حلقه اول استراتژی دولبه و رویکرد نوین به
خاورمیانه قرار دارد. رئیس جمهور آمریکا بارها از نفی جنگ در جهت منافع آمریکا
سخنرانی کردهاست هرچند گزینه جنگ را بطور کامل رد نکرده و در این سخنرانی هم به
صراحت از آمادگی کامل آمریکا و همپیمانانش به گزینههایی غیر از مذاکره اشاره
میکند. در بخشی دیگر از سخنرانی خود ضمن توجه به انتقادهای صریح نخست وزیر اسرائیل
و نگرانیهای دولت وی در رابطه با توافق هستهایی، از اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج
فارس ( حلقه دوم) با عنوان بهترین همپیمان ایالات متحده آمریکا یاد کرده و به
آنها اطمینان داده و در این خصوص خطاب به
کسانی که ادعا میکنند ایران در آستانه
تصرف خاورمیانه و حتی جهان است میگوید : '' ایران یک قدرت منطقهای با مجموعهای
از چالشهایش خواهد ماند. رژیم حاکم خطرناک و سرکوبگر است. ما به تحریمهایمان بر
ایران در رابطه با تروریسم و نقض حقوق بشر ادامه خواهیم داد. ما به تلاشهایمان برای
آزادی آمریکائیهایی که به ناحق بازداشت شدهاند ادامه خواهیم داد. ما اختلافات
زیادی با رژیم ایران داریم''. چنین خطابی نسبت به رژیمی که اخیرا به یک توافق هستهای
با آن دست یافته میتواند لبه دیگر استراتژی دستگاه سیاستگذاری ایالات متحده آمریکا
نسبت به ایران و آینده آن باشد.
باراک اوباما در بخشی دیگر از سخنان خود به احتمال
پیشروی جمهوری اسلامی ایران در پروژه اتمیکردن کشور- با وجود تحریمها- اشاره
میکند و توافق را بهترین راهکار برای جلوگیری از دسترسی ایران به بمب اتمی عنوان
میکند. در همین راستا ایشان به یک واقعیت نیز
اشاره میکنند و آن احتمال عدم استقبال و
همکاری بیشتر کشورهای دیگر حتی هم پیمانانشان - برای ده یا پانزده سال دیگر – در
خصوص مجموعه تحریمهای مصوبه علیه ایران است. این قسمت از سخنان نشان از نرمش
دوراندیشانه باراک اوباما نسبت به سیستم تحریم و منافع اقتصادی خود و هم پیمانانش
و بویژه نقش و تاثیرگذاری بیشتر چین و روسیه در این مساله در سالهای آتی را دارد.
جان کلام سخنرانی باراک اوباما همان استراتژی دولبهایی
است که از آن میتوان به عنوان '' تحول تدریجی'' یاد کرد. هرچند هدف اولیه این استراتژی عدم
دستیابی ایران به سلاح اتمی عنوان میشود اما تحول در آینده روی دیگر سکه است.
همزمان با مذاکره و توافق با رژیم حاکم بر ایران، به خواستههای مردم و دادن شانس
برای تغییر از درون را از یاد نمیبرد. از یک سوی با اشاره به بودجه ٦٠٠ میلیارد دلاری ایالات متحده
در مقایسه با بودجه ١٥ میلیاردی ایران برای امور دفاعی به صراحت میگوید که ایران نباید صاحب سلاح اتمی
شود و از توانایی و راهکارهای نظامی کشور متبوعش سخن میگوید و از سویی دیگر پیگیری
سیاست اتخاذ شده توسط جانشین خود را خاطر نشان میکند . از یک طرف اعلام همکاری و
همراهی با اسرائیل را در حد لجستیک و اطلاعاتی اعلام میکند و از طرفی دیگر
آمریکائیان را برای برقرارکردن دنیایی با امنیت و صلح بیشتر برای فرزندانشان دعوت
میکند.
تمامی شواهد حاکی از اتخاذ رویکردی نوین نسبت به
خاورمیانه از پس از جنگ خلیج فارس دارد. روشهای دفاعی و تهاجمی غرب نسبت به ''
خطر'' در خاورمیانه دچار دگرگونی گشته و برخلاف برخی صاحبنظران که بر این باورند
آمریکا و غرب خاورمیانه به حال خود رها کردهاند و برای اثبات استدلال خود به کشف
نفت بیشتر در آمریکا و برخی نقاط اروپا اشاره میکنند، بر این باورم که غرب بطور
کلی و اروپای غربی و ایالات متحده آمریکا بطور ویژه، همچنان در خاورمیانه حضور
خواهند داشت و واشنگتن همچنان یکی از فاکتورهای کلان- سیاسی تاثیرگذار در منطقه
خواهد ماند.
با تمام این اوصاف و با نگاهی به تغییر رویکرد و متدهای دفاعی
و تهاجمی غرب در منطقه، آیا نیازی به
بازبینی و تغییر در روشهای مبارزاتی مخالفین رژیم جمهوری اسلامی نیست؟ با جایگزین
کردن تحول به جای انقلاب در سیاستهای راهبردی واشنگتن، تعامل با رژیم حاکم بر
ایران چگونه باید باشد؟ و در آخر اینکه استراتژی تغییرخواهان ایرانی چه خواهد بود
و چگونه عمل خواهند کرد؟
کاوه آهنگری
آگوست ٢٠١٥
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر