سه عقده تاریخی، مذاکرات هستهای و سرنوشت
مردمان ایران
به باور من همچون همیشه حقوق مردمان ایران
زمین فدای طمع یک عده سرمست قدرت و جاه جلال شدهاست. مذاکرات جمهوری اسلامی با
قدرتهای جهانی تحت عنوان مذاکرات هستهای به حربهای برای لاپوشانی اصل مساله و
تحریف وقایع شدهاست. گویی مشکلات معیشتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم نهایتا به
چند سال گذشته برمیگردد و توافق هستهای میان جمهوری اسلامی و گروه 5+1 تمامی
مشکلات را حل خواهد کرد و از مشکلات نامبرده اثری باقی نمیماند. از سویی دیگر
گروهی از به ظاهر سیاسی کاران نیز به جان پروژه مذاکرات هستهای افتاده و با تمرکز
صد در صدی روی نتیجه مذاکرات، مردم و حق و حقوق آنان و سرنوشت مردم ایران را به
فراموشی سپردهاند.
با اینکه هنوز توافق نهایی صورت نگرفته قیمت
نفت پائین آمده است، ولی اگر فرض کنیم که توافق صورت میگیرد، جمهوری اسلامی ایران
با نفت 35 دلاری چه میتواند بکند؟ رژیمی که با نفت بالاتر از 100 دلار قیمت
نتوانست کاری از پیش ببرد، مثلا با نفت کمتر از پنجاه دلار میخواهد چه دردی از
دردهای مردم ایران را دوا کند؟ گیرم به جای یک میلیون بشکه در روز، فروش نفت ایران
به دو میلیون هم رسید! آیا وضعیت معیشت ایرانیان بهتر خواهد شد؟
به غیر از صنعت نفت و گاز که آن هم بخش عمدهایی
از سهام آن در دست سپاه پاسداران، ارگان، نهادها و اشخاص امنیتی و نظامی است، اکثر
تحریمهای اعمال شده نهادها و سازمانهایی را شامل میشود که مستقیما مربوط یا زیر
نظر نهادهای امنیتی و نظامی است. با این اوصاف
گیرم بخشی از تحریمها در همین سال پیش رو(1394 شمسی) برداشته شدند! یک پرسش
به قوت خود باقی میماند و آن اینکه رفع تحریمها چه نفعی به مردمان متعلق به طبقه
متوسط و پائین جامعه ( حداکثر جمعیت ایران) خواهد رساند؟ آیا رفع تحریمها به معنای
رساندن پول و نفع بیشتر به جیب نهادها و سازمانها و اشخاص امنیتی و نظامی نخواهد
بود؟ آیا رفع تحریمها به معنی رفع موانع سرمایهگذاری شرکتها و سرمایهگذاران
خارجی در ایران خواهد بود؟ آیا توافق و رفع تحریمها به معنی باز شدن درهای ایران
به روی جامعه جهانی و شروع گشایش اقتصادی و اجتماعی و سیاسی خواهد بود؟
موضوع دیگر سربرآوردن سه عقده تاریخی در
منطقه خاورمیانه تحت عنوان ولایت اسلامی (هلال شیعه) معطوف به امپراطوری صفوی،
سلطانیزم معطوف به امپراتوری عثمانی،
خلافت اسلامی معطوف به خادم حرمین شریفین، است.این سه عقده تاریخی در حال حاضر بیش
از هر زمان دیگری به مصاف همدیگر رفتهاند و اگر این رویارویی ادامه پیداکند که
هیچ خوشبینی برای پس کشیدن جمهوری اسلامی از کشورهای همجوار نیست، به گمان من در
نهایت دو طیف سنی این مثلث با هم علیه هلال شیعه متحد خواهند ایستاد و با توجه به
جایگاه عربستان سعودی و ترکیه برای غرب، شکستی دیگر را برای جمهوری اسلامی ایران
رقم خواهند زد. زیادهخواهیهای جمهوری اسلامی در منطقه و دخالتهای آشکار آن در
کشورهای همسایه و خاورمیانه مانند عراق، یمن، سوریه، لبنان و غیره بر روی روند
مذاکرات تاثیر خواهد گذاشت. حتی اگر امروز سهشنبه 31 مارس 2015 گروه 5+1 با
جمهوری اسلامی به یک توافق کلی هم دست یابند، تحولات منطقه همراه با رودررویی سه
قدرت اسلامی در منطقه میتواند آینده این
مذاکرات را به سویی دیگر، خارج از سمت و سوی توافقات، سوق دهد.
نکته آخر اینکه باورمندان به دمکراسی و
فعالان سیاسی سکولار، لازم است تمام تلاش خود را جهت برگرداندن ذهنیت و توجه
مردمان ایران برروی اصل مساله بکار گیرند. اصل مساله، حل مساله در خود ایران و توسط خود مردم است نه
توافق میان آمریکا و جمهوری اسلامی. آنکه مردمان ایران زمین را دچار چنین سرنوشتی
کردهاست نه آمریکا و گروه 5+1 بلکه خود جمهوری اسلامی است و با حصول توافق، در
وهله اول زمامداران نظام از آن بهرهمند خواهند شد. با نگاهی به 36 سال گذشته به
قطع یقین میتوان گفت که اصل مساله نبود حکومتی دمکراتیک، آزاد، سکولار و تکثرگراست
نه توافق میان جمهوری اسلامی و قدرتهای جهانی بر روی مساله هستهای. اگر در ایران
نظامی دمکراتیک و سکولار وجود داشت امروز ایرانیان منتظر نتیجه مذاکرات هستهایی
نبودند بلکه از برکات وجود جامعهای باز و پیشرو در سطحی شایان و درخور زندگیایی
شایسته را تجربه میکردند.
کاوه آهنگری